Redemption Song Inc. یک سازمان موسیقی غیرانتفاعی است که بر آموزش موسیقی و جوامع به حاشیه رانده شده تمرکز دارد. با ورود به دنیای تجارت غیرانتفاعی، من قبلاً یک کارآفرین بودم که چندین تجارت کوچک از جمله یک آژانس بین المللی رزرو موسیقی را تأسیس کردم.
با آن پیشینه، دید منحصر به فردی داشتم که چگونه می خواستم این سازمان ماموریت و چشم انداز خود را اجرا کند. به دلیل سایر تعهدات، اگرچه این سازمان در سال 2001 ثبت شد، اما تا سال 2012 که فضای کافی و توجه برای ایجاد برنامه های خلاقانه و تأثیرگذار به صورت استراتژیک وجود داشت، به طور کامل به فعلیت نرسید. از سال 2012 این سازمان به یک سازمان ملی و بین المللی تحت 4 برنامه اصلی گسترش یافته است.
دو مورد از این برنامه ها با هدف پیشرفت اقتصادی جوامع محروم است. یکی از آنها بر آوردن آلات موسیقی به زندگی کودکان محروم و مدارس حاشیهنشین تمرکز دارد و چهارمی بر سرمایهگذاریهای درآمدزایی تمرکز دارد که به مدل عملیات غیرانتفاعی منحصربهفرد سازمان ما اجازه میدهد تا سطحی از برنامه و خودکفایی عملیاتی را تقویت کند.
این رویکرد هزاره غیرانتفاعی در این دهه محبوبتر میشود، زیرا سازمانهای غیرانتفاعی رشد میکنند تا یاد بگیرند که چقدر برای بقای مأموریت و چشماندازشان اهمیت دارد وقتی میتوانند نوعی کنترل بر دوام آن داشته باشند، زیرا زمانی که سطح معینی از جمعآوری سرمایه از درون اجرا میشود. ، سازمان کمتر وابسته می شود و تحت تأثیر شرایط پیش بینی نشده اهدا کنندگان و کمک کنندگان قرار می گیرد که می توانند به طور ناگهانی حمایت خود را متوقف کنند. این مدل از عملیات غیرانتفاعی به صورت زیر طبقه بندی می شود: 21st تجارت غیرانتفاعی قرن
داستان بنیانگذار/مالک و انگیزه آنها برای شروع کسب و کار
متولد جامائیکا و بزرگ شده در شهر نیویورک، تمام عمرم به موسیقی علاقه داشتم. من یک هنرمند برجسته ضبط و اجرا شدم و به عنوان یک کارآفرین (که اکنون به عنوان یک هنرمند مستقل شناخته میشود) در تجارت هنری خود کار میکردم. این در سال 1989 شروع شد و اینترنت، گوگل، فیس بوک و هیچ کدام از اینها وجود نداشت. این دومین تلاش من برای کارآفرینی بود و آنچه را که از راهاندازی یک شرکت حرفهای، تجاری و نظافتی (One Bright Day – OBD) آموخته بودم، به این حوزه در زندگیام یعنی موسیقی بردم.
از جمله چیزهایی که از این 2 کسب و کار یاد گرفته بودم و به دست آورده بودم، بازاریابی چریکی و ایجاد استراتژی بود. وقتی به بازاریابی چریکی فکر میکنم و اینکه در آن زمان چقدر سخت بود، فکر میکنم که آیا نسل امروزی کارآفرینان حتی تصور میکنند که زندگی با رسانههای اجتماعی چقدر آسان است؟ من همچنین یاد گرفتم که با چیزی که دوست داری بچسبی. من همیشه تمیز کردن را دوست داشتم و وقتی این کار را انجام دادم به نظر می رسید که اتاق دوباره طراحی شده است نه فقط تمیز کردن. همچنین فهمیدم که اگر بتوانید یک کسب و کار کوچک سربار کم ایجاد کنید، که هر دوی این مشاغل زیر بار آن رفتند، می توانید بخش بزرگی از درآمد ناخالص خود را به دست آورید و از آن زمان من در هر کسب و کاری که به آن نزدیک می شوم به دنبال این دو عامل می گردم.
من اولین کسب و کارم، OBD، را از روی میز آشپزخانه ام کار کردم. وقتی این کار را انجام دادم، تازه اولین ملک خود را به دست آورده بودم، در بیست سالگی ساده بودم و نمی دانستم وام مسکن بعدی من از کجا تامین می شود. خیلی دلم می خواست یک زن تاجر باشم، چیزی که به 10 نفرم گفته بودمth معلم کلاسی که من وقتی بزرگ شدم انجام می دادم، همه چیز را روی خط گذاشتم تا یک جهش داشته باشم.
یک روز بالاخره یکی از بزرگترین شرکت های املاک و مستغلات را جذب کردم تا شرکتم را برای نظافت تجاری برخی از معتبرترین ساختمان های اداری شهر در نظر بگیرم. نایب رئیس شرکت بالاخره یک روز گفت: "بیایید برای هفته آینده در دفتر شما قرار ملاقات بگذاریم، اجازه دهید من بیایم بیرون و ببینم شرکت شما در مورد چیست." من از شخصیت خود پریدم (می دانید، یک زن باتجربه خوش صدا که در یک دفتر بلند مرتبه کار می کند و قبلاً قراردادهای بزرگی داشته است) و به یاد آوردم که در ذهنم در دفتر نیستم. من به اجاق گاز، یخچال و هر چیز دیگری در آشپزخانه نگاه کردم و فکر کردم. وحشت کردم. وقتی آرام شدم شروع کردم به استراتژی ساختن یک دفتر در جایی در خانه. فقط به خاطر آوردن این موضوع باعث می شود به این فکر کنم که آیا کارآفرینان افراد سالمی هستند یا خیر.
جلسه به خوبی پیش رفت. ما چند قرارداد عمده گرفتیم و در عرض چند ماه همان شرکت آن فضای اداری مرتفع را با قیمتی بسیار پایین به ما اجاره داد و قراردادهایی به مبلغ بیش از 10,000 دلار در ماه به ما تحویل داد. امروز معادل بیش از 25,000 دلار است. این تجارت به من فرصت مالی داد تا تجارت مستقل موسیقی خود را شروع کنم و مدتی نگذشت که بین تجارت موسیقی، رزرو و تبلیغ و هنر موسیقی، ضبط و اجرا قرار گرفتم. در تمام طول این طرح بود.
همه کارهایی که من از آن زمان در تجارت انجام داده ام، از جمله Redemption Song Inc. و The Music Cart (فروشگاه موسیقی آنلاین ما)، انطباق با تجربه تری از درس های آموخته شده از One Bright Day است. به عنوان یک کارآفرین پشت یک رنگ و بعد غیرانتفاعی به سازمان اضافه می شود و به همین دلیل است که احتمالاً شبیه تصویر کلاسیک سازمان های غیرانتفاعی نخواهد بود. این موضوع هنوز زیاد مورد توجه قرار نگرفته است، اما خواهد شد.
بخش سوم، که فقط نام دیگری برای کسب و کار غیرانتفاعی است، به دنبال کارآفرینانی است تا به این بخش از کسب و کار کمک کنند تا بیاموزند چگونه بیشتر شبیه یک کسب و کار باشند، زیرا اینطور است. هرچه مؤسسات غیرانتفاعی بتوانند کمک مالی و وابستگی خارجی را برای بقا و دوام برنامه خود محدود کنند، در آن صورت می توانند تأثیر آن بر وجود خود را در زمانی که آن عوامل خارجی کارهای ناگهانی انجام می دهند، مانند پس گرفتن حمایت خود، به حداقل برسانند. این روش نوآورانه برای نزدیک شدن به تجارت غیرانتفاعی مسیر و مسیر هزاره ای است که من این سازمان را به سمت آن هدایت می کنم.
چالش هایی که کسب و کار/بازار با آن مواجه است
چالشهای کنونی که بسیار نگران کننده است، پیامدهای کووید 19 است. مشکلات عرضه باورنکردنی وجود دارد که عملکرد ما را در playtmc.com، فروشگاه آنلاین موسیقی ما تغییر داده است. یکی دیگر از مشکلات عمیقا نگران کننده کاهش نتایج بازاریابی تبلیغات گوگل، تبلیغات فیس بوک و سایر موارد است. به گفته مدیر بازاریابی ما، یک عامل کمک کننده در این امر به تقاضای بیشتر برای فضای آنلاین و ایجاد رقابت بیشتر برای فضای تبلیغاتی اشاره دارد. این امر نگران کننده است زیرا برای بسیاری از مشاغل، سود و غیرانتفاعی است زیرا این روش های بازاریابی آنلاین به مرکزی برای بازاریابی موفق تبدیل شده اند.
فرصت هایی که کسب و کار/بازار با آن مواجه است
ما به عنوان سازمانی که حول خلاقیت می رقصیم، از فضای فکری کار نمی کنیم که شما فقط باید یک برنامه داشته باشید و یک کار را انجام دهید زیرا ذهن یک خلاق اینطور عمل نمی کند. به همین دلیل، سازمان ما ایدههایی را در یک «کیف ترفند» داشت که از آن میتوان استراتژیها و ایدههایی را برای مانور در اطراف چالشهای فعلی بیرون کشید. این ایده ها به فرصت و راه هایی برای چرخش تبدیل می شوند. ما به دنبال مواردی گشتیم که با برخی معیارها با شرایط موجود مطابقت دارند. آیا می تواند مکمل درآمد باشد؟ آیا در زمان یک بیماری همه گیر غیرقابل پیش بینی ایمن است؟ الان می تونیم شروع کنیم؟ به سمت آنهایی که جواب مثبت داشتند حرکت کردیم و دست به کار شدیم.
توصیه به دیگران در مورد تجارت
تصوری افسانه ای درباره داشتن یک کسب و کار وجود دارد که بسیار دور از واقعیت است. تسلیم نشدن نیاز به سختی دارد. ممکن است گاهی شما را به گریه بیاندازد. این منطقه واقعاً سخت است، اما اگر بتوانید تشخیص دهید که به چه کسی خدمت میکنید و چرا کاری را انجام میدهید، حتی زمانی که همه چیز به جلو و عقب میچرخد، به سوخت فوقالعاده تبدیل میشود. بگذارید این قدرت پشت هر کاری باشد که انجام می دهید. عامل مهم دیگر این است که حتی اگر کسب و کار خود را با 100 دلار شروع می کنید، آن را با یک الگوی بودجه شروع کنید. اگر نمی توانید با پول کسب و کار خود روبرو شوید، این یک تجارت نیست. و در آخر، اطراف خود را با افرادی حمایت کنید که کارهایی را انجام میدهند که شما حتی نمیخواهید انجام دهید و هرگز نباید تلاش کنید - و آنها در این کار عالی هستند.
هدف: مجدداً، اگر روشن نیستید که به چه کسی خدمت می کنید، مأموریت و هدف شما مشخص نخواهد شد و اگر آن تعریف نشده باشد، سازمان/کسب و کار هدفی نخواهد داشت. اهداف شما کارهایی هستند که انجام می دهید تا ماموریت و هدف خود را در جهان نشان دهید - واقعی شود. اهداف روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه آن چیزی است که شما را به هدف یا مأموریت خود می رساند.
امور مالی: تاکید مجدد بر راحت شدن با بودجه و امور مالی کسب و کار تا احساس شناخت و کنترل بر کسب و کار وجود داشته باشد. بسیاری از ما از پول می ترسیم. ایده خوبی است که به آن در سطح شخصی رسیدگی کنید تا ترس به کسب و کار منتقل نشود. وقتی اسناد مالی در دسترس هستند و تصویری از عملیات مالی واضح و در دسترس است، مهم نیست که کسب و کار چقدر کوچک باشد، احساس بسیار خوبی است.
نماینده: وظیفه اصلی یک مدیر عامل موثر یافتن افرادی است که می توانند کار را انجام دهند نه اینکه بفهمند چگونه هر کار را انجام دهند.
چند نکته دیگر:
واقع بین باش
1. انتظار نداشته باشید که نه یک شبه ثروتمند شوید، نه هرگز. در عوض، به دنبال ارزشهای غیر پولی دیگر باشید و آن را با «چرا» خود هماهنگ کنید که دارید انجام میدهید زیرا بیشتر کارآفرینان میلیونر نمیشوند، اما میتوانید هدف خود را روی درآمد راحت تنظیم کنید که به شما امکان میدهد برای دیگران کار نکنید.
دیموند جان، بنیانگذار FUBU و بازیگر کوسه تانک زمانی در توییتی نوشت: «ترجیح میدهم سالیانه ۴۰ هزار دلار برای خودم کار کنم تا اینکه برای شخص دیگری کار کنم». جواب دادم: موافقم. آیا کارآفرینی بیشتر شبیه یک نیاز برای شماست نه یک خواسته؟ آیا این فضایی است که برای عملکرد به عنوان یک انسان مشارکت کننده و شاد به آن نیاز دارید؟ سپس از نقطهای به آن نزدیک شوید که حداقل بتوانید آنچه را که شخص دیگری به شما میپردازد، بسازید.
رئیس خود بودن
2. شما برنامه خود را خواهید داشت اما برای مدت طولانی ممکن است به این صورت باشد: بدون تعطیلات، کم خوابی، روزهای طولانی و طولانی و صبح زود. طرف دیگر این است که واقعاً برنامه خود شماست. اگر تعطیلات نیست، می توانید با تماس خودتان یک اقامت مقرون به صرفه انجام دهید. در نزدیکی خانه یا محل کار خود پیاده روی یا دوچرخه سواری کنید. مدیتیشن کنید تا مدتی استراحت روی بدن داشته باشید. در صورت امکان، چند بار در هفته به باشگاه بروید و فعالیت های اوقات فراغت و تعاملات اجتماعی غیر تجاری خود را با خانواده و دوستان برنامه ریزی کنید. این موارد را به تقویم اضافه کنید و در صورت نیاز به زمانبندی مجدد، به محض وقوع لغو، آن را دوباره برنامهریزی کنید. واقعا برنامه شماست
صبور باش
3. یک شبه اتفاق نمی افتد. برای حمل و نقل در آن باشید و یک برنامه حمل و نقل داشته باشید.
مشوق اصلی خود باشید
4. با چیزی انگیزه پیدا کنید که احساس می کنید زندگی شما به آن بستگی دارد. محرک شما مانند یک آتش سوزان در درون احساس می کند. هیچ راه گریزی نیست ابری بالای سر شماست
تمجید از خود توصیه می شود
5. به خود فرصت دهید تا در مورد شکست ها احساس بدی داشته باشید و از آن فراتر نروید. خود را برای هر موفقیتی، مهم نیست که چقدر کوچک باشد، تحسین کنید.
خودت باش - خودت را بشناس
6. افراد خلاق، و کارآفرینان اینگونه هستند، بیشتر از افراد دیگر دوست دارند زمان خود را به تنهایی بگذرانند، اما نظارت کنند تا احساس انزوا ایجاد نشود. از ما که نیستیم، بقیه قطعا رفتار یکی را تقلید می کنند. هنگامی که ما این را تشخیص دادیم، میتوانیم خود را مجبور کنیم که در آن فضا توقف کنیم و در زمان دیگری به طور متفاوتی دوباره بازدید کنیم.
اتکای خود را تقویت کنید
7. خود را در معرض خواندن، گوش دادن و مشاهده مطالبی قرار دهید که الهام بخش و پایه دانش شما را افزایش می دهد.
مربیگری
8. مربیان درس ها و کلماتی را ترک می کنند که تا آخر عمر با شما خواهد ماند. شرکت تجاری املاک و مستغلات که به One Bright Day فرصت داد، معاون او آقای ران تراوبریج در Ryan's and Associates داوطلب شد تا من را راهنمایی کند. مربیان اعتماد به نفس شما را تقویت می کنند.
سخت است
8. کارآفرینی می تواند گاهی اوقات شما را شکست دهد اما شما را از بین نمی برد. اگر نیاز دارید، گریه کنید و سپس سعی کنید - بارها و بارها و بارها تلاش کنید. پاداش ها فراوان است.